ترانه ای با صدای پژمان مبرا
سهم من قاب قشنگ عکس توست در اتاق خلوت دلبستگی
حاصل عمری که با خواب و خیال کوله باری شد به دوش خستگی
سوختم در گیر و دار انتظار چشم به راه تو شب ها تا سحر
حلقه زده آن بر دلم اما نزد دست احساس تو انگشتی به در
گر بیایی کاروان اشک من رهگزارت را چراغان می کند
خانه ات را با نسیم آرزو پر طراوت چون گلستان می کند
گرچه از آن سالها عمری گذشت خانه با یاد تو می بارد هنوز
جا نماز سالهای عاشقی عطر پرواز تو را دارد هنوز
سوی من بازا که جانم بر لب است در دلم عشق تو هست و تاب نیست
تا بگویم با تو بودن زندگیست زندگی دیگر خیال و خواب نیست
سهم من قاب قشنگ عکس توست در اتاق خلوت دلبستگی
حاصل عمری که با خواب و خیال کوله باری شد به دوش خستگی
سوختم در گیر و دار انتظار چشم به راه تو شب ها تا سحر
حلقه زده آن بر دلم اما نزد دست احساس تو انگشتی به در
گر بیایی کاروان اشک من رهگزارت را چراغان می کند
خانه ات را با نسیم آرزو پر طراوت چون گلستان می کند
گرچه از آن سالها عمری گذشت خانه با یاد تو می بارد هنوز
جا نماز سالهای عاشقی عطر پرواز تو را دارد هنوز
سوی من بازا که جانم بر لب است در دلم عشق تو هست و تاب نیست
تا بگویم با تو بودن زندگیست زندگی دیگر خیال و خواب نیست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:11
-
4:11
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه