تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
هزار امید مرا هست و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
آیینه ی چشمت ، خورشید تمنا
افسون نگاهت ، خاموشی گویا
شد ظلمت شب ها ، از عشق تو رنگین
چون دامن رویا ، پر خوشه ی پروین
سرود شادی شنوم ز بی کران ها
ستاره چیند نگهم ز آسمان ها
در گیر عیان داری پیغام بهاران را
در بوسه نهان داری جان بخشی باران را
من این همه شادی ، ز سودای تو دارم
در این دل کوچک ، تمنای تو دارم
عشقت پیمان بسته با جانم
یک دم دوری از تو نتوانم
گر در دنیا روزی از عمرم ب
باقی باشد ، با تو می مانم
ای خورشید دنیای من
تا با عشقت پیوستم
صبحی روشن
سر زد در من
از تاریکی بگسستم
هزار امید مرا هست و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
آیینه ی چشمت ، خورشید تمنا
افسون نگاهت ، خاموشی گویا
شد ظلمت شب ها ، از عشق تو رنگین
چون دامن رویا ، پر خوشه ی پروین
سرود شادی شنوم ز بی کران ها
ستاره چیند نگهم ز آسمان ها
در گیر عیان داری پیغام بهاران را
در بوسه نهان داری جان بخشی باران را
من این همه شادی ، ز سودای تو دارم
در این دل کوچک ، تمنای تو دارم
عشقت پیمان بسته با جانم
یک دم دوری از تو نتوانم
گر در دنیا روزی از عمرم ب
باقی باشد ، با تو می مانم
ای خورشید دنیای من
تا با عشقت پیوستم
صبحی روشن
سر زد در من
از تاریکی بگسستم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:44
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه