سرودی با آهنگسازی هادی آرزم و شعری از پرویز بیگی حبیب آبادی
ناگهان چله کشیدند دلیران
سینه خصم دریدند دلیران
در تب حادثه راندند سواران
شعر این قافله خواندند سواران
شعر این قافله رزم است برادر
عزم این قافله جزم است برادر
همه جا عزم میان بستن یاران
جان گرفته است به آوای دلیران
واژه سرخ پرآوازه ایران
تیر ما در تن خصم است
خاک مان مدفن خصم است
پیش گامان کف پوش رهایی
پرکشیدند به آغوش رهایی
سرو دل را ز خزان باک نباشد
مرگ مان باد گر این خاک نباشد
ناگهان چله کشیدند دلیران
سینه خصم دریدند دلیران
در تب حادثه راندند سواران
شعر این قافله خواندند سواران
شعر این قافله رزم است برادر
عزم این قافله جزم است برادر
همه جا عزم میان بستن یاران
جان گرفته است به آوای دلیران
واژه سرخ پرآوازه ایران
تیر ما در تن خصم است
خاک مان مدفن خصم است
پیش گامان کف پوش رهایی
پرکشیدند به آغوش رهایی
سرو دل را ز خزان باک نباشد
مرگ مان باد گر این خاک نباشد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:29
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه