تصنیف بیات ترک ساخته احمدعلی راغب اجرای 30/7/1370
باز می رود بر زبان من قصه زبان سوز عاشقان
گریه های مستانه می کند دل به داغ جانسوز عاشقان
ای دل ای خزان کوی زرد کوی کی رهی قدم زین قفس برون
تا که بنگری در بهار خون سرخی خزان سوز عاشقان
لب ز شکوه بستن نبود اگر شرط پاکبازی و عاشقی
پرده فلک پاره می شد از آه آسمان سوز عاشقان
باز می رود بر زبان من قصه زبان سوز عاشقان
گریه های مستانه می کند دل به داغ جانسوز عاشقان
ای دل ای خزان کوی زرد کوی کی رهی قدم زین قفس برون
تا که بنگری در بهار خون سرخی خزان سوز عاشقان
لب ز شکوه بستن نبود اگر شرط پاکبازی و عاشقی
پرده فلک پاره می شد از آه آسمان سوز عاشقان
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:55
-
3:38
کاربر مهمان
نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می گیرد و هر کدام در مسیر خود شناورند. (40)