تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی با مضمون بهار
بهار آمد بهار آمد دوباره
چمن شد از شکوفه پر ستاره
به گوش لاله و لادن نشان زد
به مروارید باران گوشواره
بهاری را که رنگ و بوی او نیست
رها کن چون صفا در کوی او نیست
بهاران را بجو در چهره ی دوست
بهار جاودان جز روی او نیست
بهار از ابر دامن پرگهر کرد
جهان را روشن از فیض سحر کرد
به روی غنچه ی خورشید خندید
گل از باران رحمت چهره تر کرد
برآمد چون خروش از آبشاران
به سوی دره ها از کوهساران
شبان با نی لبک آواز سر داد
که باز آمد که باز آمد بهاران
بهاری را که رنگ و بوی او نیست
رها کن چون صفا در کوی او نیست
بهار آمد بهار آمد دوباره
چمن شد از شکوفه پر ستاره
به گوش لاله و لادن نشان زد
به مروارید باران گوشواره
بهاری را که رنگ و بوی او نیست
رها کن چون صفا در کوی او نیست
بهاران را بجو در چهره ی دوست
بهار جاودان جز روی او نیست
بهار از ابر دامن پرگهر کرد
جهان را روشن از فیض سحر کرد
به روی غنچه ی خورشید خندید
گل از باران رحمت چهره تر کرد
برآمد چون خروش از آبشاران
به سوی دره ها از کوهساران
شبان با نی لبک آواز سر داد
که باز آمد که باز آمد بهاران
بهاری را که رنگ و بوی او نیست
رها کن چون صفا در کوی او نیست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه