تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی با مضمون شهید
بهار خاطر من ترانه میخواهد
برای خنده لبت بهانه میخواهد
ز موج حادثهها رهیده کشتی ما
نشان عافیت از کرانه میخواهد
به یاد گل کفنان بگو درود شهید
به روی تربتشان بخوان سرود شهید
بگو به مرغ چمن گشا به نغمه دهن
که از این مقوله سخن زمانه میخواهد
به شکر آنکه کنون رها ز هر قفسی
ترانه ساز و برآر به کام دل نفسی
که شاخ سرو و سمن ز همت تو و من
به لاله زار وطن جوانه می خواهد
بیا بنای امید به هر کرانه بساز
به شاخه شاخه ز عشق تو آشیانه بساز
که مرغ رسته ز دام کنون به شوق تمام
فراق خاطر خویش ز لانه می خواهد
به شکر آن که کنون رها ز هر قفسی
ترانه ساز و برآر به کام دل نفسی
بیا نهال صفا در این چمن بنشان
زلال عشق و وفا به پای آن بفشان
به بزم اهل نظر مگو حدیث دگر
که دل ز مهر و وفا نشانه می خواهد
به رغم دشمن دون بیا به یاری دوست
گره ز رخ بگشا به غمگساری دوست
به کاخ فتنه و شرفکن دوباره شرر
که شمع محفل دوست زبانه می خواهد
ز بوی تربت عشق بجو نوای شهید
که تا حلاوت عشق دهد خدای شهید
مرو بجز ره حق که قرب درگه حق دعای خسته دلی شبانه می خواهد
خدا بهار تو را ز غم خزان نکند
به تیر حادثه ات دگر نشان نکند
ببر سلام مرا بگو امام مرا که دل بقای تو از یگانه می خواهد
بهار خاطر من ترانه میخواهد
برای خنده لبت بهانه میخواهد
ز موج حادثهها رهیده کشتی ما
نشان عافیت از کرانه میخواهد
به یاد گل کفنان بگو درود شهید
به روی تربتشان بخوان سرود شهید
بگو به مرغ چمن گشا به نغمه دهن
که از این مقوله سخن زمانه میخواهد
به شکر آنکه کنون رها ز هر قفسی
ترانه ساز و برآر به کام دل نفسی
که شاخ سرو و سمن ز همت تو و من
به لاله زار وطن جوانه می خواهد
بیا بنای امید به هر کرانه بساز
به شاخه شاخه ز عشق تو آشیانه بساز
که مرغ رسته ز دام کنون به شوق تمام
فراق خاطر خویش ز لانه می خواهد
به شکر آن که کنون رها ز هر قفسی
ترانه ساز و برآر به کام دل نفسی
بیا نهال صفا در این چمن بنشان
زلال عشق و وفا به پای آن بفشان
به بزم اهل نظر مگو حدیث دگر
که دل ز مهر و وفا نشانه می خواهد
به رغم دشمن دون بیا به یاری دوست
گره ز رخ بگشا به غمگساری دوست
به کاخ فتنه و شرفکن دوباره شرر
که شمع محفل دوست زبانه می خواهد
ز بوی تربت عشق بجو نوای شهید
که تا حلاوت عشق دهد خدای شهید
مرو بجز ره حق که قرب درگه حق دعای خسته دلی شبانه می خواهد
خدا بهار تو را ز غم خزان نکند
به تیر حادثه ات دگر نشان نکند
ببر سلام مرا بگو امام مرا که دل بقای تو از یگانه می خواهد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه