تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
شب روزنه منظر یار است خدایا
گو محرم رازی گو اشک نیازی
آیینه دل پر ز غبار است خدایا
گو شعله آهی گو برق نگاهی
در بسته، جان خسته و چشمان تو در خواب
گو پرتو مهتاب، گو دیده بیتاب
مه خفته و شب سلسله در سلسله راز است
من با تو بگویم، این قصه دراز است
ای بی خبر از روزن اسرار نظر کن
این شام سحر کن، ای شام سحر کن
در بام تو مهری است که پایان نپذیرد
بی او شب مستان سامان نپذیرد
ای مهر فروزان خورشید شب توست، خورشید شب توست
شب روزنه منظر یار است خدایا
گو محرم رازی گو اشک نیازی
آیینه دل پر ز غبار است خدایا
گو شعله آهی گو برق نگاهی
در بسته، جان خسته و چشمان تو در خواب
گو پرتو مهتاب، گو دیده بیتاب
مه خفته و شب سلسله در سلسله راز است
من با تو بگویم، این قصه دراز است
ای بی خبر از روزن اسرار نظر کن
این شام سحر کن، ای شام سحر کن
در بام تو مهری است که پایان نپذیرد
بی او شب مستان سامان نپذیرد
ای مهر فروزان خورشید شب توست، خورشید شب توست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:58
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان