ترانه ی پاپ در وصف باران
باز باران
با ترانه
با گهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
همچو باران می سرودم ...
با دو پای کودکانه
می دویدم همچو آهو
می پریدم از لب جو
دور می گشتم ز خانه
می شنیدم از پرنده
داستان های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی
بس گوارا بود باران
وه چه زیبا بود باران
بشنو از من
کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی خواه تیره خواه روشن
هست زیبا...
باز باران
با ترانه
با گهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
همچو باران می سرودم ...
با دو پای کودکانه
می دویدم همچو آهو
می پریدم از لب جو
دور می گشتم ز خانه
می شنیدم از پرنده
داستان های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی
بس گوارا بود باران
وه چه زیبا بود باران
بشنو از من
کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی خواه تیره خواه روشن
هست زیبا...
کاربر مهمان
کاربر مهمان