تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی و بی کلام همین تصنیف
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام ست
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رُخ دوست تمام ست
گوشم همه بر قول نی و نغمه ی چنگ ست
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام ست
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم ست
همواره مرا کوی خرابات مقام ست
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ ست
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام ست
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام ست
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام ست
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رُخ دوست تمام ست
گوشم همه بر قول نی و نغمه ی چنگ ست
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام ست
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم ست
همواره مرا کوی خرابات مقام ست
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ ست
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام ست
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام ست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه