ترانهی ارکسترال تیتراژ پایانی سریالی به همین نام
مثل آن شیشه که در همهمه باد شکست
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست
با شب غرق غم و تیره و تارم چه کنم
با دلی تنگ که از داغ تو دارم چه کنم
بی قرارم چه کنم
غصهی رفتن تو داده به باد مرا
باورم نیست چنین برده ای از یاد مرا
تا دلی هست بیا رفتم از دست بیا
بغض تو راه نفس های من را بست بیا
به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا
آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست
پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
آه برگرد اگر آه مرا می شنوی
گوش کن ناله جانکاه مرا می شنوی
غصه رفتن تو دادِه بر باد مرا
باورم نیست چنین برده ای یاد مرا
تا دلی هست بیا رفتم از دست بیا
بغض تو راه نفس های من را بست بیا
به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا
مثل آن شیشه که در همهمه باد شکست
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست
با شب غرق غم و تیره و تارم چه کنم
با دلی تنگ که از داغ تو دارم چه کنم
بی قرارم چه کنم
غصهی رفتن تو داده به باد مرا
باورم نیست چنین برده ای از یاد مرا
تا دلی هست بیا رفتم از دست بیا
بغض تو راه نفس های من را بست بیا
به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا
آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست
پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
آه برگرد اگر آه مرا می شنوی
گوش کن ناله جانکاه مرا می شنوی
غصه رفتن تو دادِه بر باد مرا
باورم نیست چنین برده ای یاد مرا
تا دلی هست بیا رفتم از دست بیا
بغض تو راه نفس های من را بست بیا
به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه