ترانه ای با صدای امید جعفری و آهنگسازی سعید محمدی مطلق
نگاهم کن گنهکاریم یارب
ز کار خود در آزاریم یارب
زننگ ما به خود پیچید افلاک
زمین از دست ما بر سر کند خاک
رهانی گرنه ما را زین تباهی
چه فکر ما بود زین رو سیاهی
به ذکر خود بلند آوازه ام کن
رفیق لطف بی اندازه ام کن
نگاهی کن که رو آرم به سویت
رهی بنما که جا گیرم به کویت
الهی جانب من کن نگاهی
مرا بنما به سوی خویش راهی
منم چون نامه خود روسیاهی
سیه رو مانده بی روئی و راهی
بدین سان روسیه مگذار ما را
بیار آبی به روی کار ما را
اگر لطف تو دامن بر فشاند
ز ما جز نیستی چیزی نماند
ز ما ناید به جز بد نیک دانی
تو ما را نیک کن تا نیک مانی
نگاهم کن گنهکاریم یارب
ز کار خود در آزاریم یارب
زننگ ما به خود پیچید افلاک
زمین از دست ما بر سر کند خاک
رهانی گرنه ما را زین تباهی
چه فکر ما بود زین رو سیاهی
به ذکر خود بلند آوازه ام کن
رفیق لطف بی اندازه ام کن
نگاهی کن که رو آرم به سویت
رهی بنما که جا گیرم به کویت
الهی جانب من کن نگاهی
مرا بنما به سوی خویش راهی
منم چون نامه خود روسیاهی
سیه رو مانده بی روئی و راهی
بدین سان روسیه مگذار ما را
بیار آبی به روی کار ما را
اگر لطف تو دامن بر فشاند
ز ما جز نیستی چیزی نماند
ز ما ناید به جز بد نیک دانی
تو ما را نیک کن تا نیک مانی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:39
کاربر مهمان
کاربر مهمان