ترانهی پاپ
دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم
تا خود چه باشد حاصلی از گریه بی حاصلم
چون سایه دور از روی تو افتاده ام در کوی تو
چشم امیدم سوی تو وای از امید باطلم
لبریز اشکم جام کو آن آب آتش ساز کو
آن مایه آرام کو تا چاره سازد مشکلم
در کار عشقم یار دل آگاهم از اسرار دل
غافل نیم از کار دل از کار دنیا غافلم
در عشق مستی داده ام بود و نبود خویشتن
ای ساقی مستان بگو دیوانه ام یا عاقلم
دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم
تا خود چه باشد حاصلی از گریه بی حاصلم
چون سایه دور از روی تو افتاده ام در کوی تو
چشم امیدم سوی تو وای از امید باطلم
لبریز اشکم جام کو آن آب آتش ساز کو
آن مایه آرام کو تا چاره سازد مشکلم
در کار عشقم یار دل آگاهم از اسرار دل
غافل نیم از کار دل از کار دنیا غافلم
در عشق مستی داده ام بود و نبود خویشتن
ای ساقی مستان بگو دیوانه ام یا عاقلم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه