تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
الا یا ایها الساقی ز می پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را
از آن می ریز در جامم که جانم را فنا سازد
برون سازد ز هستی هستهی نیرنگ و نامم را
از آن می ده که جانم را ز قید خود رها سازد
ز خود گیرد زمامم را فرو ریزد مقامم را
روم در جرگه پیران از خود بیخبر شاید
برون سازد از جانم همی افکار خامم را
تو ای پیک سبک باران دریای عدم از من
به دریا دار آن وادی رسان مدح و سلامم را
به ساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه
به پیر صومعه برگو ببین حسن ختامم را
الا یا ایها الساقی ز می پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را
از آن می ریز در جامم که جانم را فنا سازد
برون سازد ز هستی هستهی نیرنگ و نامم را
از آن می ده که جانم را ز قید خود رها سازد
ز خود گیرد زمامم را فرو ریزد مقامم را
روم در جرگه پیران از خود بیخبر شاید
برون سازد از جانم همی افکار خامم را
تو ای پیک سبک باران دریای عدم از من
به دریا دار آن وادی رسان مدح و سلامم را
به ساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه
به پیر صومعه برگو ببین حسن ختامم را
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:31
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه