تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی و بی کلام همین قطعه
ز بار غم ها فتادم از پا مگر ز حالم خبر نداری
من از خزانم که برگ زردم تو سرو باغی تو از بهاری
شود نگاهم شکوفه باران شب سیاهم چراغ تابان
اگر به رویم شبی بتابی اگر ز چشمم شبی بباری
آه از آن شب تلخ جدایی آه از بی کسی از بی وفایی
تویی که در چشم من امیدی تویی که بر جان من قراری
من از تبار غم و غروبم منم که در غربت سکوتم
بمان کنارم حضور روشن بخوان برایم زلال جاری
من از خزانم تو از ترانه تو را بخوانم به هر ترانه
تو را که بینم تو را که دارم نه آرزویی نه انتظاری
ز بار غم ها فتادم از پا مگر ز حالم خبر نداری
من از خزانم که برگ زردم تو سرو باغی تو از بهاری
شود نگاهم شکوفه باران شب سیاهم چراغ تابان
اگر به رویم شبی بتابی اگر ز چشمم شبی بباری
آه از آن شب تلخ جدایی آه از بی کسی از بی وفایی
تویی که در چشم من امیدی تویی که بر جان من قراری
من از تبار غم و غروبم منم که در غربت سکوتم
بمان کنارم حضور روشن بخوان برایم زلال جاری
من از خزانم تو از ترانه تو را بخوانم به هر ترانه
تو را که بینم تو را که دارم نه آرزویی نه انتظاری
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه