آواز بیات اصفهان
خدایا چون گل ما را سرشتی
وثیقت نامهای بر ما نوشتی
اگر خواهی به ما خط در کشیدن
ز فرمانت که یارد سر کشیدن
و گر گردی ز مشتی خاک خشنود
ترا نبود زیان ما را بود سود
در آن ساعت که مامانیم و هوئی
ز بخشایش فرو مگذار موئی
بیامرز از عطای خویش ما را
کرامت کن لقای خویش ما را
چو روی افروختی چشمم برافروز
چو نعمت دادیم شکرم در آموز
به سختی صبر ده تا پای دارم
در آسانی مکن فرموش کارم
به خدمت خاص کن خرسندیم را
بکس مگذار حاجت مندیم را
فراغم ده ز کار این جهانی
دل مست مرا هشیار گردان
ز خواب غفلتم بیدار گردان
زبانم را چنان ران بر شهادت
که باشد ختم کارم بر سعادت
دماغ دردمندم را دوا کن
دواش از خاک پای مصطفی کن
خدایا چون گل ما را سرشتی
وثیقت نامهای بر ما نوشتی
اگر خواهی به ما خط در کشیدن
ز فرمانت که یارد سر کشیدن
و گر گردی ز مشتی خاک خشنود
ترا نبود زیان ما را بود سود
در آن ساعت که مامانیم و هوئی
ز بخشایش فرو مگذار موئی
بیامرز از عطای خویش ما را
کرامت کن لقای خویش ما را
چو روی افروختی چشمم برافروز
چو نعمت دادیم شکرم در آموز
به سختی صبر ده تا پای دارم
در آسانی مکن فرموش کارم
به خدمت خاص کن خرسندیم را
بکس مگذار حاجت مندیم را
فراغم ده ز کار این جهانی
دل مست مرا هشیار گردان
ز خواب غفلتم بیدار گردان
زبانم را چنان ران بر شهادت
که باشد ختم کارم بر سعادت
دماغ دردمندم را دوا کن
دواش از خاک پای مصطفی کن
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه