بازخوانی تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
در دل آتش غم رخت تا خانه کرد
سیل اشک و خون ز چشمان من روانه کرد
آفتاب عمر من فرو رفت و ماهم
از افق چرا سر برون نکرد
هیچ صبحدم نشد فلک چون شفق
ز خون دل مرا لالهگون نکرد
ز روی مهت جانا پرده برگشا
در آسمان مه را منفعل نما
به ماه رویت سوگند
که دل به مهرت پابند
به طرهات جان پیوند
ای نازنین دلبند
فراق رویت یک چند
به جانم آتش افکند
بیا نگارا جمال خود بنما
ز رنگ و بویت خجل نما گل را
رو در طرف چمن
بین بنشسته چو من
دل خون شد ز غم
یاری غنچه دهن
گل درخشنده چهره تابنده
غنچه در خنده بلبل نعرهزنان
هرکه جوینده باشد یابنده
دل دارد زنده بس کن آه و فغان
ز جور مهرویان شکوهگر سازی
به ششدر محنت مهره اندازی
در این بازی دست خود بازی
در این بازی دست خود بازی
در دل آتش غم رخت تا خانه کرد
سیل اشک و خون ز چشمان من روانه کرد
آفتاب عمر من فرو رفت و ماهم
از افق چرا سر برون نکرد
هیچ صبحدم نشد فلک چون شفق
ز خون دل مرا لالهگون نکرد
ز روی مهت جانا پرده برگشا
در آسمان مه را منفعل نما
به ماه رویت سوگند
که دل به مهرت پابند
به طرهات جان پیوند
ای نازنین دلبند
فراق رویت یک چند
به جانم آتش افکند
بیا نگارا جمال خود بنما
ز رنگ و بویت خجل نما گل را
رو در طرف چمن
بین بنشسته چو من
دل خون شد ز غم
یاری غنچه دهن
گل درخشنده چهره تابنده
غنچه در خنده بلبل نعرهزنان
هرکه جوینده باشد یابنده
دل دارد زنده بس کن آه و فغان
ز جور مهرویان شکوهگر سازی
به ششدر محنت مهره اندازی
در این بازی دست خود بازی
در این بازی دست خود بازی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه