ترانه تلفیقی ساخته فرهاد برنجان، 1397
ماه قرار آمده آماده باش
ماه منی بشکن و آزاده باش
لحظه همان لحظۀ بیداری است
هر نفسی از سر هشیاری است
دست به دستت برساند مَلک
قلب تو گر طالب دینداری است
یار صدا میزندت گوش کن
آتش صد وسوسه خاموش کن
دُنیی دون را تو فراموش کن
جرعهای از ساغر جان نوش کن
ماه قرار آمده آماده باش
ما و منی بشکن و آزاده باش
ساده بگم ساده بگم ساده باش
ماه قرار آمده آماده باش
بر سر نیزه سر سرخ کسی
هر نفس از بام نشان آورند
لیک مرا این دو سپید و سیاه
راه بگیرند و به دام آورند
بگذرد عمر من و دستم تهی
خم شده آن قامت سرو سهی
از گذر عمر دلا آگهی
کاش چنین نگذرد اینسان مهی
ماه قرار آمده آماده باش
ماه منی بشکن و آزاده باش
لحظه همان لحظۀ بیداری است
هر نفسی از سر هشیاری است
دست به دستت برساند مَلک
قلب تو گر طالب دینداری است
یار صدا میزندت گوش کن
آتش صد وسوسه خاموش کن
دُنیی دون را تو فراموش کن
جرعهای از ساغر جان نوش کن
ماه قرار آمده آماده باش
ما و منی بشکن و آزاده باش
ساده بگم ساده بگم ساده باش
ماه قرار آمده آماده باش
بر سر نیزه سر سرخ کسی
هر نفس از بام نشان آورند
لیک مرا این دو سپید و سیاه
راه بگیرند و به دام آورند
بگذرد عمر من و دستم تهی
خم شده آن قامت سرو سهی
از گذر عمر دلا آگهی
کاش چنین نگذرد اینسان مهی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه