تصنیفی با صدای شروین حیدری با آهنگسازی زمان اسماعیلی
خون به آن دیده که آیینه سیمای تو نیست
هم بر آن دل که سراسیمه غم های تو نیست
دل رسوای من از عشق تو شیدا می شد
گرچه سودا زده ای نیست که شیدای تو نیست
جلوه باغ و چمن را به تماشای بهار
بر تو بخشم که مرا غیر تماشای تو نیست
نالد از داغ فراقت دل من هر شب و روز
به ولایت که مرا غیر تولای تو نیست
نای آشفته برآمد به نواخوانی دل
همه در ناله او غیر تمنای تو نیست
چه کند بلبل بی دل که به گلزار وفا
نقش رخسار گل و قامت رعنای تو نیست
گرچه آشفته دلان واله و شیدای تو اند
این سرگشته چو این دل شده رسوای تو نیست
خون به آن دیده که آیینه سیمای تو نیست
هم بر آن دل که سراسیمه غم های تو نیست
دل رسوای من از عشق تو شیدا می شد
گرچه سودا زده ای نیست که شیدای تو نیست
جلوه باغ و چمن را به تماشای بهار
بر تو بخشم که مرا غیر تماشای تو نیست
نالد از داغ فراقت دل من هر شب و روز
به ولایت که مرا غیر تولای تو نیست
نای آشفته برآمد به نواخوانی دل
همه در ناله او غیر تمنای تو نیست
چه کند بلبل بی دل که به گلزار وفا
نقش رخسار گل و قامت رعنای تو نیست
گرچه آشفته دلان واله و شیدای تو اند
این سرگشته چو این دل شده رسوای تو نیست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:34
-
5:34
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه