تصنیف در آواز بیات اصفهان
یارب این مستی شبانه
این تب و تاب عاشقانه
این همه اشک بی بهانه
در وجودم شعله ها می کند
به پا می کشد زبانه
عاشقی بوده سرنوشتم
غم نهان گشته در سرشتم
رنج ناسازی زمانه، در دل شب
سیل غم از دو دیده ام می کند روانه
خدایا در گیر و دار دنیا
دارم دلی شکسته با این همه تمنا
غمگین و ناشکیبا خدایا مسوزان دلم را.
از پی عشق و آشنایی
می رسد محنت جدایی
کی زغم یابم رهایی
باشور و حال ارزو
هرسو روم بجستجو
اماپس از ناکامی
باز از نو ارزوی دیگر کنم
افسانه خوشبختی میخوانم
تا دوباره باور کنم تا دوباره باور کنم
یارب این مستی شبانه
این تب و تاب عاشقانه
این همه اشک بی بهانه
در وجودم شعله ها می کند
به پا می کشد زبانه
عاشقی بوده سرنوشتم
غم نهان گشته در سرشتم
رنج ناسازی زمانه، در دل شب
سیل غم از دو دیده ام می کند روانه
خدایا در گیر و دار دنیا
دارم دلی شکسته با این همه تمنا
غمگین و ناشکیبا خدایا مسوزان دلم را.
از پی عشق و آشنایی
می رسد محنت جدایی
کی زغم یابم رهایی
باشور و حال ارزو
هرسو روم بجستجو
اماپس از ناکامی
باز از نو ارزوی دیگر کنم
افسانه خوشبختی میخوانم
تا دوباره باور کنم تا دوباره باور کنم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:38
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه