دکلمهخوانی ارکسترال
در آینه دوباره خودش را مرور کرد
این بار از کنار خودش هم عبور کرد
آن شب یکی مسافر معنای عید شد
برف آمد و دوباره یکی روسفید شد
آری یکی که بین دو تا جسم جا شده
آن روح بیقرار من و تو که ما شده
ماییم ما دو آینهی روبروی هم
ماییم ما در دو دریچه به سوی هم
من نیمهی مسافر و تو نیمهی صبور
من راهی و تو راوی پرشور این عبور
این آخرین نشان مرا یار من بگیر
باید که بینشان بروم سمت این مسیر
این یادگار روز رهاییست همسفر
داری در این مسیر قدم میزنی هنوز
دیدی نگفتمت تو کنار منی هنوز
در آینه دوباره خودش را مرور کرد
این بار از کنار خودش هم عبور کرد
آن شب یکی مسافر معنای عید شد
برف آمد و دوباره یکی روسفید شد
آری یکی که بین دو تا جسم جا شده
آن روح بیقرار من و تو که ما شده
ماییم ما دو آینهی روبروی هم
ماییم ما در دو دریچه به سوی هم
من نیمهی مسافر و تو نیمهی صبور
من راهی و تو راوی پرشور این عبور
این آخرین نشان مرا یار من بگیر
باید که بینشان بروم سمت این مسیر
این یادگار روز رهاییست همسفر
داری در این مسیر قدم میزنی هنوز
دیدی نگفتمت تو کنار منی هنوز
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه