بازخوانی تصنیف های قدیمی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:23امان ز هجر رخ یار، فغان ز دوری نگار كه آتشی است جان را، حكایتی است آن را خزان چو آمد به چمن، پریده رنگ گل من جدا شد از دست نسیم، ز شاخه آن غنچهدهن بیا تو ای باغبان، بنال از این آسمان كه حاصل عمر تو، رود به باد خزان شب تا سحر از دید? گل دیده نبستی وز دیدن و بوییدن گل هیچ نخستی اینك كه شده بزم تو بیناله و خاموش دیوانه دگر زنده بگو بهر چه هستی اكنون كه دوباره شد بهاری، دیدی تو صفای لالهزاری اما نشده هنوز سرمست، كه از بوی فراق گل خماری آه كه از سوزش دل میگزم انگشت وای كه در هجر تو این زندگیام كشت یا بده چو اسكندر ز لب آب حیاتم یا زنده به گورم كن تو، در معبد زرتشت بیا به دلخواه رقیب ای صنم ببر به یك بوسه توان از تنم بیا تو ای جاهد دلریش، مكن ناله از این بیش كه جز طعنه نبینی، ز معشوق جفاكیش
-
4:59امان از این دل كه داد - فغان از این دل كه داد (به دست شیرین عنان فرهاد) - كه سر به حسرت نهاد به كوی معشوق خویش و جان داد ای داد از این فریاد از این دل من - كاین دل شده سر بار مشكل من ریزد ز بس از دیده قطره قطره - افتاده روی دجله منزل من رحمی كه از پا افتادم ای دل - كردی تو آخر فرهادم ای دل بر افكندی بنیادم ای دل - آخر دادی بر بادم ای دل تا كی به هر انجمن - نیلی كنم پیرهن نوشم به یاد وطن - جامی پر از خون او باش هر رهگذر - بگذاردم سربه سر مانند مجنون ساقی به پا خیز شوری بر انگیزد - مطرب بزن چنگ چنگی دلاویز جاهد بنال اما شكوه آمیز - تا اندكی احوال ما گردد دگرگون ای گنج دانش ایرج كجایی - در سینه ی خاك پنهان چرایی تا بوده در این دنیای فانی كی برده ازخوبان به جزرنج جدایی
کاربر مهمان