ترانه ساخته محمدرضا چراغعلی، 1389
ما کجای قصه بودیم وقتی پنجره ترک خورد خاکمون به خون نشست
ما کجای قصه بودیم میون صلات درد
وقتی گنبدای زخمی عشق رو اقامه کرد
من باید یادم بیاد چه کسی تو شب سنگر با ستاره همسفر شد
کی پرش شکست و موند و عاشقونه شعله ور شد
من باید یادم بیاد
نخل بی سر چشمها تر
دشت غمگین قلب خونین
کوچه بی روح عشق مجروح
ما کجای قصه بودیم فصل دشوار نبرد
وقتی مرد و زن این خاک قصه رو حماسه کرد
ما کجای قصه بودیم
تو کجای قصه رفتی
پل زدی به آسمون و تا خود حادثه رفتی
ما کجای قصه بودیم وقتی پنجره ترک خورد خاکمون به خون نشست
ما کجای قصه بودیم میون صلات درد
وقتی گنبدای زخمی عشق رو اقامه کرد
من باید یادم بیاد چه کسی تو شب سنگر با ستاره همسفر شد
کی پرش شکست و موند و عاشقونه شعله ور شد
من باید یادم بیاد
نخل بی سر چشمها تر
دشت غمگین قلب خونین
کوچه بی روح عشق مجروح
ما کجای قصه بودیم فصل دشوار نبرد
وقتی مرد و زن این خاک قصه رو حماسه کرد
ما کجای قصه بودیم
تو کجای قصه رفتی
پل زدی به آسمون و تا خود حادثه رفتی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه