ترانه ای با خوانندگی علی مومنیان و شعری از خسرو احتشامی هونه گانی و آهنگسازی علیرضا شاه زیدی
شب رنگین شب شیرین شب شاعران خفتن
شب ماندن، شب خواندن، شب عاشقانه گفتن
شب باران، شب طوفان، شب تار بی ستاره
شب حسرت، شب غربت، شب گریه دوباره
شب قصه، شب غصه، شب افسانه جدایی
شب بی من، شب شیون، شب احساس بی وفایی
تو سکوتی، تو غروری، تو ملالی دل من
تو امیدی، تو صبوری، تو خیالی دل من
نشود نشود غم فراموش
که تویی که تویی سرد و خاموش
امشب در هوای سحر می زنم پر اگر بر رخم بسته در روز روشن
من و این من و این شام تیره تو و آن تو و آن صبح آغوش
یارب می روم ناگهان تا که بر آسمان شادمان نغمه خوان پرکشم من
کجا می گریزی بهشتم تویی سرنوشتم بهانه مکن
ز مهر تو باشد سرشتم که باغم نوشتم بهانه مکن
چرا می روی از کنارم که هستی نگارم دلم نشکن
تویی روح باغ و بهارم گل انتظارم دلم مشکن
نباشد شکیب ام خدایا غریبم
غریبم خدایا
شب رنگین شب شیرین شب شاعران خفتن
شب ماندن، شب خواندن، شب عاشقانه گفتن
شب باران، شب طوفان، شب تار بی ستاره
شب حسرت، شب غربت، شب گریه دوباره
شب قصه، شب غصه، شب افسانه جدایی
شب بی من، شب شیون، شب احساس بی وفایی
تو سکوتی، تو غروری، تو ملالی دل من
تو امیدی، تو صبوری، تو خیالی دل من
نشود نشود غم فراموش
که تویی که تویی سرد و خاموش
امشب در هوای سحر می زنم پر اگر بر رخم بسته در روز روشن
من و این من و این شام تیره تو و آن تو و آن صبح آغوش
یارب می روم ناگهان تا که بر آسمان شادمان نغمه خوان پرکشم من
کجا می گریزی بهشتم تویی سرنوشتم بهانه مکن
ز مهر تو باشد سرشتم که باغم نوشتم بهانه مکن
چرا می روی از کنارم که هستی نگارم دلم نشکن
تویی روح باغ و بهارم گل انتظارم دلم مشکن
نباشد شکیب ام خدایا غریبم
غریبم خدایا
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه