تصنیف بیات اصفهان ساخته حسین فرهادپور، 26/09/1369
مگر به لطف تو روشن شود چراغ محبت
چو لاله سوخته ام سالها به داغ محبت
بسوز رشته ی جان در حریم حضرت جانان
که ره بری به سراپرده ی چراغ محبت
نشسته شبنم اشکم به دامن بن حسرت
ز خون غنچه لبالب به بوی باغ محبت
ز خارزار محبت چشم دل چو باز گرفتی
رسیده دامن گل گشته باغ و راغ محبت
فروغ دوست گر افتد تو را به کلبه ی هستی
به عالمی ندهی خلوت خراب محبت
نشان گنج سعادت گرفتی از همه ای جان
چرا چرا نگرفتی ز دل سراغ محبت
مگر به لطف تو روشن شود چراغ محبت
چو لاله سوخته ام سالها به داغ محبت
بسوز رشته ی جان در حریم حضرت جانان
که ره بری به سراپرده ی چراغ محبت
نشسته شبنم اشکم به دامن بن حسرت
ز خون غنچه لبالب به بوی باغ محبت
ز خارزار محبت چشم دل چو باز گرفتی
رسیده دامن گل گشته باغ و راغ محبت
فروغ دوست گر افتد تو را به کلبه ی هستی
به عالمی ندهی خلوت خراب محبت
نشان گنج سعادت گرفتی از همه ای جان
چرا چرا نگرفتی ز دل سراغ محبت
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه