مرثیه ویزه شهادت استاد مطهری، 1388
دریغا گل به تاراج خزان رفت
از این غم خون به چشم باغبان رفت
دریغا در بهاران سر به سر سبز
ز بستان گلرخی چون ارغوان رفت
گریبان چاک زد گل تا بدانم
که از گلشن هزار نغمه خوان رفت
دریغا آن چراغ محفل افروز
دریغا آن حکیم نکته دان رفت
درود ما بر آن روح مطهر
که شد چون مرتضی در خون شناور
تو ای روح مطهر جاودانی
فروزان شمع جمع عارفانی
تو همچون آفتاب از نور حکمت
بر آفاق جهان پرتوفشانی
مهی تابنده در اوج کمالی
خطی پاینده بر لوح سمایی
ز باغ فکر تو روید گل نور
تو روح گل بهار بی خزانی
درود ما نثار روح پاکت
که میروید گل عرفان ز خاکت
دریغا گل به تاراج خزان رفت
از این غم خون به چشم باغبان رفت
دریغا در بهاران سر به سر سبز
ز بستان گلرخی چون ارغوان رفت
گریبان چاک زد گل تا بدانم
که از گلشن هزار نغمه خوان رفت
دریغا آن چراغ محفل افروز
دریغا آن حکیم نکته دان رفت
درود ما بر آن روح مطهر
که شد چون مرتضی در خون شناور
تو ای روح مطهر جاودانی
فروزان شمع جمع عارفانی
تو همچون آفتاب از نور حکمت
بر آفاق جهان پرتوفشانی
مهی تابنده در اوج کمالی
خطی پاینده بر لوح سمایی
ز باغ فکر تو روید گل نور
تو روح گل بهار بی خزانی
درود ما نثار روح پاکت
که میروید گل عرفان ز خاکت
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه