تصنیف میهنی در فضای موسیقی دستگاهی
هرچند چون آیینه غرق رمز و رازیم
از چهره ی نامردمی ها بی نیازیم
چون موج های کوه پیکر می خروشیم
تا بر سکوت صخره های شب بتازیم
یا جان ستانیم از شب بی ریشه ی کور
یا با کمال سرفرازی سرببازیم
ما شعله های سرکش خشمیم حتی
خصم ار شود فولاد او را می گدازیم
بر قله های روشنایی ایستاده
آن آفتاب سربلند بی نیازیم
رسم نشستن نیست در قاموس چشمه
بگذار تا فردایمان را خود بسازیم
ما راویان قصه های دشت عشقیم
ما وارثان قله های سرفرازیم
هرچند چون آیینه غرق رمز و رازیم
از چهره ی نامردمی ها بی نیازیم
چون موج های کوه پیکر می خروشیم
تا بر سکوت صخره های شب بتازیم
یا جان ستانیم از شب بی ریشه ی کور
یا با کمال سرفرازی سرببازیم
ما شعله های سرکش خشمیم حتی
خصم ار شود فولاد او را می گدازیم
بر قله های روشنایی ایستاده
آن آفتاب سربلند بی نیازیم
رسم نشستن نیست در قاموس چشمه
بگذار تا فردایمان را خود بسازیم
ما راویان قصه های دشت عشقیم
ما وارثان قله های سرفرازیم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:44
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه