تصنیف ارکسترال چهارگاه ساخته مزدا انصاری، ۱۷/۲/۱۳۸۶
سلامم را جوابی ده که در شهر تو مهمانم
غبارم را بیفشان تا به پایت جان بیفشانم
بپرس از من کجا بودی کجا هستی چه می جویی
نگاهم کن چه می گویم سخن بشنو چه می خوانم
در این ساحل چه میگردی از این دریا چعه آوردی
به شهرخویشتن بازآ که من پیغام جانانم
سخن گوید وطن با تو چنین روشن که من با تو
صفای این چمن با تو مخواه اینسان پریشانم
به گلبانگ جهانتابم چه آتشهاست
نمی گیرد چرا در تو نمی دانم نمی دانم
سلامم را جوابی ده که در شهر تو مهمانم
غبارم را بیفشان تا به پایت جان بیفشانم
بپرس از من کجا بودی کجا هستی چه می جویی
نگاهم کن چه می گویم سخن بشنو چه می خوانم
در این ساحل چه میگردی از این دریا چعه آوردی
به شهرخویشتن بازآ که من پیغام جانانم
سخن گوید وطن با تو چنین روشن که من با تو
صفای این چمن با تو مخواه اینسان پریشانم
به گلبانگ جهانتابم چه آتشهاست
نمی گیرد چرا در تو نمی دانم نمی دانم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه