خوانندگی ناصر مسعودی ؛ شاعر قدمعلی سرامی ؛ آهنگساز حسن یوسف زمانی
زِ سیاهی شب ترانه به لب گذر کن، به سپیدهدمان به شهر سحر سفر کن
چه هراسی اگر خروس سحر نخواند، تو بخوان و بدان که ظلمت شب نماند
منم آن مردی که یک شب، به سیاهیها سفر کرد
ولی آب زندگانی، زِ سفر او با خود آورد
ه دو چشمت، هم از آندم که فکندی به من نگاهی
دگر از شب نگریزم که منم عاشق سیاهی
نه ماه و خورشید و ستاره، نه کهکشانم روشنی داد
از آن دو چشمان سیاهت، نگاه گرمی بر من افتاد
زِ سیاهی شب ترانه به لب گذر کن، به سپیدهدمان به شهر سحر سفر کن
چه هراسی اگر خروس سحر نخواند، تو بخوان و بدان که ظلمت شب نماند
منم آن مردی که یک شب، به سیاهیها سفر کرد
ولی آب زندگانی، زِ سفر او با خود آورد
ه دو چشمت، هم از آندم که فکندی به من نگاهی
دگر از شب نگریزم که منم عاشق سیاهی
نه ماه و خورشید و ستاره، نه کهکشانم روشنی داد
از آن دو چشمان سیاهت، نگاه گرمی بر من افتاد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:23
کاربر مهمان