ترانه پاپ
عمری به شیدایی گذشته با ناشکیبایی گذشته
پروای غم دیگر ندارم همدم به جز ساغر ندارم
تنها تویی صبر وقرارم بی تو تبه شد روزگارم
ای آشنا ای بی وفا تا کی به دامت بسته ام
ای نازنین دیر آشنا از انتظارت خسته ام
اکنون منم تنهای تنها با آرزوهای محالم
در چشم خون بارم نشسته نقش مه آلود خیالم
هر لحظه بی روی تو سالی بر این دل تنا گذشته
با هر نفس آهی ملالی عمری به حسرت ها گذشته
بازآ که خزان جان و دلم سوخته بازآ
دل رسم جفا از تو نیاموخته بازآ
رفتی و دل را بی مهابا در دام طوفان ها نهادی
من مانده در امواج دریا تنها به ساحل پا نهادی
عمری به شیدایی گذشته با ناشکیبایی گذشته
پروای غم دیگر ندارم همدم به جز ساغر ندارم
تنها تویی صبر وقرارم بی تو تبه شد روزگارم
ای آشنا ای بی وفا تا کی به دامت بسته ام
ای نازنین دیر آشنا از انتظارت خسته ام
اکنون منم تنهای تنها با آرزوهای محالم
در چشم خون بارم نشسته نقش مه آلود خیالم
هر لحظه بی روی تو سالی بر این دل تنا گذشته
با هر نفس آهی ملالی عمری به حسرت ها گذشته
بازآ که خزان جان و دلم سوخته بازآ
دل رسم جفا از تو نیاموخته بازآ
رفتی و دل را بی مهابا در دام طوفان ها نهادی
من مانده در امواج دریا تنها به ساحل پا نهادی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:07
کاربر مهمان