نوحه با مضمون عاشورا
کودکی در حسرت دیدار بابا مانده بود
نازپرورده اسیران بود اما مانده بود
گرچه با داغ برادر تازه خو می گرفت
کودک شیرین زبان تنهای تنها مانده بود
بابا بابا داد از یتیمی بابا بابا داد از غریبی
او که با دامان مادر الفتی دیرینه داشت
بیکسانش وای من آغوش صحرا مانده بود
چرخ گردون من نمی دانم چرا لرزان نشد
آن شبی که عاجز از حل معما مانده بود
می کشید او داغ هفتاد و دو تن همراه خود
چون نگاهش در پی ببریده سرها مانده بود
رویید به باغ دین گل از خون حسین
لیلای حقیقت است مجنون حسین
بر طرف افق سرخی روی شفق است
آیینه ای از جمال گلگون حسین
گر نمی رفت آن سه ساله بر اسارت بی گمان
ماجرای کربلا در کربلا جا مانده بود
کودکی در حسرت دیدار بابا مانده بود
نازپرورده اسیران بود اما مانده بود
گرچه با داغ برادر تازه خو می گرفت
کودک شیرین زبان تنهای تنها مانده بود
بابا بابا داد از یتیمی بابا بابا داد از غریبی
او که با دامان مادر الفتی دیرینه داشت
بیکسانش وای من آغوش صحرا مانده بود
چرخ گردون من نمی دانم چرا لرزان نشد
آن شبی که عاجز از حل معما مانده بود
می کشید او داغ هفتاد و دو تن همراه خود
چون نگاهش در پی ببریده سرها مانده بود
رویید به باغ دین گل از خون حسین
لیلای حقیقت است مجنون حسین
بر طرف افق سرخی روی شفق است
آیینه ای از جمال گلگون حسین
گر نمی رفت آن سه ساله بر اسارت بی گمان
ماجرای کربلا در کربلا جا مانده بود
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:20
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه