تصنیف شور مقامی با صدای جلالالدین محمدیان، 1381
تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من
همچو چراغ میجهد نور دل از دهان من
ذره بذره چون گهر از کف آفتاب تو
دل شده است سر بسر آب و گل گران من
از تو جهان پر بلا همچو بهشت شد مرا
تا چه شود ز لطف تو صورت آن جهان من
تاج من است دست تو چون بنهیش بر سرم
طره توست چون کمر بسته بر این میان من
تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من
همچو چراغ میجهد نور دل از دهان من
ذره بذره چون گهر از کف آفتاب تو
دل شده است سر بسر آب و گل گران من
از تو جهان پر بلا همچو بهشت شد مرا
تا چه شود ز لطف تو صورت آن جهان من
تاج من است دست تو چون بنهیش بر سرم
طره توست چون کمر بسته بر این میان من
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه