تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
تو بگو ز چه رو
دل من شکنی
چه شود که به من
نظری فکنی
تو مهی به شبم
تو گلی به لبم
که تو را طلبم
بشنو ز وفا
سخن از دل ما
که تویی به خدا
همه تاب و تبم
یادت می آید آن شب های رویایی
بودم غرق آن دو چشمان دریایی
ماند از آن شب ها در لب ها داغ حسرت
هر شب در خوابت می بینم که می آیی
شب من شب تو شب مهتاب
اثری ز نگاه تو دارد
تو بمان تو بدان که وجودت
دل و دیده به راه تو دارد
دل من گله از شب هجران
به دو چشم سیاه تو دارد
مگذر دگر از دل زارم
که امید پناه تو دارد
چشمت می خواند مرا
عاشق می داند مرا
ترسم این عشق نهان
در خون غلطاند مرا
تو بگو ز چه رو
دل من شکنی
چه شود که به من
نظری فکنی
تو مهی به شبم
تو گلی به لبم
که تو را طلبم
بشنو ز وفا
سخن از دل ما
که تویی به خدا
همه تاب و تبم
یادت می آید آن شب های رویایی
بودم غرق آن دو چشمان دریایی
ماند از آن شب ها در لب ها داغ حسرت
هر شب در خوابت می بینم که می آیی
شب من شب تو شب مهتاب
اثری ز نگاه تو دارد
تو بمان تو بدان که وجودت
دل و دیده به راه تو دارد
دل من گله از شب هجران
به دو چشم سیاه تو دارد
مگذر دگر از دل زارم
که امید پناه تو دارد
چشمت می خواند مرا
عاشق می داند مرا
ترسم این عشق نهان
در خون غلطاند مرا
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:59
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه