تصنیف شوشتری ساخته محمدعلی حیدرنیا
بیاد رخسار همچو مه ات عصمت نگه ات
شعله ی امید سرکشد هر دم از دل بیقرارم
ز هجرانت زار و خسته دلم هر کجا نگرم یاد روی تو
رنگ و بوی تو آرزوی تو دارم آه آرزوی تو دارم
بهار آمد و سبزه ها سر زد
به شوق حضورت دلم پر زد
سبزه ها در نگاه تو می بینم
از بهارت گل و لاله می چینم
اگر بختم کند یاری در شب انتظارم
گل دیدار تو می بویم
به صبا راز تو می گویم
ز بهاران رنگ جشن تو می پویم
مهر آتشینی شادی آفرینی
تا هستم از دل و جان آرزوی روی تو دارم
بیاد رخسار همچو مه ات عصمت نگه ات
شعله ی امید سرکشد هر دم از دل بیقرارم
ز هجرانت زار و خسته دلم هر کجا نگرم یاد روی تو
رنگ و بوی تو آرزوی تو دارم آه آرزوی تو دارم
بهار آمد و سبزه ها سر زد
به شوق حضورت دلم پر زد
سبزه ها در نگاه تو می بینم
از بهارت گل و لاله می چینم
اگر بختم کند یاری در شب انتظارم
گل دیدار تو می بویم
به صبا راز تو می گویم
ز بهاران رنگ جشن تو می پویم
مهر آتشینی شادی آفرینی
تا هستم از دل و جان آرزوی روی تو دارم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه