ترانه پاپ
من عاشقی رنجیده ام
از داغ هجران سوختم
چون شمع بیدار سحر
با عشق تو افروختم
بر سوز عشقت نازنین
هرگز نیابم مرهمی
این نکته را از لالهای
خونینجگر آموختم
تا کی ز چشمم روی خود
این گونه پنهان می کنی
بازآ که از داغ غمت
چون شمع گریان سوختم
با هاله صبر تو من
روز و شبم سر می شود
این جامه شبرنگ را
با تار جانم دوختم
من عاشقی رنجیده ام
از داغ هجران سوختم
چون شمع بیدار سحر
با عشق تو افروختم
بر سوز عشقت نازنین
هرگز نیابم مرهمی
این نکته را از لالهای
خونینجگر آموختم
تا کی ز چشمم روی خود
این گونه پنهان می کنی
بازآ که از داغ غمت
چون شمع گریان سوختم
با هاله صبر تو من
روز و شبم سر می شود
این جامه شبرنگ را
با تار جانم دوختم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:40
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه