مرثیه ی عاشورایی
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان
کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت میرود میدان
بیا مادر درددل گویم این دم آخر از دل تنگم
عمو تنها مانده در صحرا زنده گر مانم، می شود ننگم
خداحافظ مادر تنها عازم دشت نیزه و سنگم
ببین مادر نوجوانت را از گلستانت می رود میدان
کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت می رود میدان
اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلتان خوش بر احوالت
که بخشیدی در ره مولا پاره ای از جان خوش بر احوالت
چه شد مرد کوچکت مادر در رهش قربان خوش بر احوالت
نشانی از همت و عزم و شوق و پیمانت می رود میدان
چه خوش است رنج و محنت به ره وفا کشیدن
چه خوش است ناز جانان همه را به جان خریدن
چه شود اگر عمو جان، بروم به سوی میدان
چه خوش است از تو فرمان و ز من به سر دویدن
چه عمو چه نوجوانی، چه گلی چه باغبانی
به حسن سبا خبر ده که چه جای آرمیدن
لبم خشک است و دلم سوزد تا که می بینم حال مولایم
ببین مادر از لبم گم شد خنده ی شوق کودکی هایم
که در چشمانم عمو تنها مانده و سیر از عمر دنیایم
تو هاجر باش و من اسماعیل، پاره ی جانت می رود میدان
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان
بیا مادر از حرم بیرون سرو بستانت میرود میدان
کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت میرود میدان
بیا مادر درددل گویم این دم آخر از دل تنگم
عمو تنها مانده در صحرا زنده گر مانم، می شود ننگم
خداحافظ مادر تنها عازم دشت نیزه و سنگم
ببین مادر نوجوانت را از گلستانت می رود میدان
کفن بنما بر تن قاسم مونس جانت می رود میدان
اگر دیدی پیکرم را در خاک و خون غلتان خوش بر احوالت
که بخشیدی در ره مولا پاره ای از جان خوش بر احوالت
چه شد مرد کوچکت مادر در رهش قربان خوش بر احوالت
نشانی از همت و عزم و شوق و پیمانت می رود میدان
چه خوش است رنج و محنت به ره وفا کشیدن
چه خوش است ناز جانان همه را به جان خریدن
چه شود اگر عمو جان، بروم به سوی میدان
چه خوش است از تو فرمان و ز من به سر دویدن
چه عمو چه نوجوانی، چه گلی چه باغبانی
به حسن سبا خبر ده که چه جای آرمیدن
لبم خشک است و دلم سوزد تا که می بینم حال مولایم
ببین مادر از لبم گم شد خنده ی شوق کودکی هایم
که در چشمانم عمو تنها مانده و سیر از عمر دنیایم
تو هاجر باش و من اسماعیل، پاره ی جانت می رود میدان
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
10:11
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه