سرودی به مناسبت انتخابات با صدای نیما مسیحا و شعر علی معلم دامغانی و آهنگسازی فرهاد برنجان
ای نور چشم ایران ای پور گیو و رستم عصر ستمشهی بود عهد سکندر و جم
تاریخ جوی خون است رود است بلکه دریاست لیکن تو را نگفتند گفتند آنچه زیباست
در جم چگونه به جو ضحاک چیره میشد یا با حضور خورشید ایام تیره میشد
ای نور چشم ایران تاریخ رنگ رنگ است داغ و دریغ بگذار در وی بسی درنگ است
بد دین و دین ستیزاند فرعون و شاه و فقفور رو در خزانه شان بین مقدار ملح و کافور
گویند تازی از ملح، کافور را ندانست آن کین دروغ می بست فقفور را ندانست
آن کس که ملح و کافور یکجاست در خزانش یک جاست داد و بیداد در ملک بی کرانش
ای نور چشم ایران باور مکن که تازی بگذار این و بگذر تا چند قصه سازی؟
ای نور چشم ایران ای پور گیو و رستم عصر ستمشهی بود عهد سکندر و جم
تاریخ جوی خون است رود است بلکه دریاست لیکن تو را نگفتند گفتند آنچه زیباست
در جم چگونه به جو ضحاک چیره میشد یا با حضور خورشید ایام تیره میشد
ای نور چشم ایران تاریخ رنگ رنگ است داغ و دریغ بگذار در وی بسی درنگ است
بد دین و دین ستیزاند فرعون و شاه و فقفور رو در خزانه شان بین مقدار ملح و کافور
گویند تازی از ملح، کافور را ندانست آن کین دروغ می بست فقفور را ندانست
آن کس که ملح و کافور یکجاست در خزانش یک جاست داد و بیداد در ملک بی کرانش
ای نور چشم ایران باور مکن که تازی بگذار این و بگذر تا چند قصه سازی؟
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه