تکخوانی حلی
برآ بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری
کبوترهای دلها را تویی شاهین اشکاری
دلی دارم پر از آتش بزن بزن بر وی تو آبی خش
نه از آب چشمه ی جیحون از آن آبی که تو داری
چه کوتاه است پیش من شب و روز اندر این مستی
ز روز و شب رهیدم من بدین مستی و خماری
به گرد بام میگردم که جام حارسان خوردم
تو هم میگرد گرد من گرت عزم است میخواری
چو با مستان او گردی اگر مسی تو زر گردی
وگر پایی تو سر گردی وگر گنگی شوی قاری
در این دل موجها دارم سر غواص میخارم
ولی کو دامن فهمی سزاوار گهرباری
دهان بستم خمش کردم اگر چه پرغم و دردم
خدایا صبرم افزون کن در این آتش به ستاری
برآ بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری
کبوترهای دلها را تویی شاهین اشکاری
دلی دارم پر از آتش بزن بزن بر وی تو آبی خش
نه از آب چشمه ی جیحون از آن آبی که تو داری
چه کوتاه است پیش من شب و روز اندر این مستی
ز روز و شب رهیدم من بدین مستی و خماری
به گرد بام میگردم که جام حارسان خوردم
تو هم میگرد گرد من گرت عزم است میخواری
چو با مستان او گردی اگر مسی تو زر گردی
وگر پایی تو سر گردی وگر گنگی شوی قاری
در این دل موجها دارم سر غواص میخارم
ولی کو دامن فهمی سزاوار گهرباری
دهان بستم خمش کردم اگر چه پرغم و دردم
خدایا صبرم افزون کن در این آتش به ستاری
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
12:18
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه