مقدمه سازی و در ادامه ساز و آواز و تصنیف و رنگ
ز بوی زلف تو مفتونم ای گل
ز رنگ روی تو دلخونم ای گل
من عاشق زعشقت بیقرارم
تو چون لیلی و من مجنونم ای گل
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوش تر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
ای دل و جان عاشقان شیفته جمال تو
هوش و روان بی دلان سوخته جلال تو
کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان
راحت جان خستگان یافتن وصال توست
دست تهی به درگهت آمده ام امیدوار
روی نهاده بر درت منتظر نوال تو
خود به دو چشم من شبی خواب گذر نمی کند
ورنه به خواب دیدمی بو که شبی وصال تو
ز بوی زلف تو مفتونم ای گل
ز رنگ روی تو دلخونم ای گل
من عاشق زعشقت بیقرارم
تو چون لیلی و من مجنونم ای گل
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوش تر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
ای دل و جان عاشقان شیفته جمال تو
هوش و روان بی دلان سوخته جلال تو
کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان
راحت جان خستگان یافتن وصال توست
دست تهی به درگهت آمده ام امیدوار
روی نهاده بر درت منتظر نوال تو
خود به دو چشم من شبی خواب گذر نمی کند
ورنه به خواب دیدمی بو که شبی وصال تو
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
18:49
کاربر مهمان