تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
الا یا ایها الساقی
زمی پرساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را
از آن می ریز در جامم که جانم را فنا سازد
برون سازد ز هستی، هسته ی نیرنگ و دامم را
از آن می ده که جانم را ز قید خود رها سازد
به خود گیرد زمامم را، فرو ریزد مقامم را
از آن می ده که در خلوتگه رندان بی حرمت
به هم کوبد سجودم را، به هم ریزد قیامم را
نبـودى در حریمِ قدس گلرویان میخانه
که از هـــر روزنـى آیم، گلى گیرد لجامم را
روم در جـــرگه پیران از خـود بى خبر شاید
برون سـازند از جــانم، به مى افکار خامم را
تـو اى پیک سبکباران دریاى عدم از من
به دریادار آن وادى، رسـان مدح و سلامم را
به سـاغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه
به پیر صومعه بـرگو، ببین حسن ختامم را
الا یا ایها الساقی
زمی پرساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را
از آن می ریز در جامم که جانم را فنا سازد
برون سازد ز هستی، هسته ی نیرنگ و دامم را
از آن می ده که جانم را ز قید خود رها سازد
به خود گیرد زمامم را، فرو ریزد مقامم را
از آن می ده که در خلوتگه رندان بی حرمت
به هم کوبد سجودم را، به هم ریزد قیامم را
نبـودى در حریمِ قدس گلرویان میخانه
که از هـــر روزنـى آیم، گلى گیرد لجامم را
روم در جـــرگه پیران از خـود بى خبر شاید
برون سـازند از جــانم، به مى افکار خامم را
تـو اى پیک سبکباران دریاى عدم از من
به دریادار آن وادى، رسـان مدح و سلامم را
به سـاغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه
به پیر صومعه بـرگو، ببین حسن ختامم را
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
9:39
کاربر مهمان