ترانه ارکسترال ساخته ابراهیم نظری، 1375
سپیده سر زد و نشد شکوفا
به باغ آرزو گل امیدم
فروغ دیده رفت ای دریغا جمال آفتاب را ندیدم
رسیده بر لبم جان بیا امید پنهان
بیا که شب نپاید سحر ز در درآید
دلم چو موج گیسویت شکسته
به کنج سینه منتظر نشسته
در آرزوی دیدن تو هر دم
دلم چه کرد ز دیدگان خسته
رسیده بر لبم جان بیا امید پنهان
بیا که شب نپاید سحر زدر در آید
به شوق دیدن رخت شب و روز
دو دست دل به آسمان رسیده
بیا جهان زتیرگی رها کن
بیا بیا ای آخرین سپیده
سپیده سر زد و نشد شکوفا
به باغ آرزو گل امیدم
فروغ دیده رفت ای دریغا جمال آفتاب را ندیدم
رسیده بر لبم جان بیا امید پنهان
بیا که شب نپاید سحر ز در درآید
دلم چو موج گیسویت شکسته
به کنج سینه منتظر نشسته
در آرزوی دیدن تو هر دم
دلم چه کرد ز دیدگان خسته
رسیده بر لبم جان بیا امید پنهان
بیا که شب نپاید سحر زدر در آید
به شوق دیدن رخت شب و روز
دو دست دل به آسمان رسیده
بیا جهان زتیرگی رها کن
بیا بیا ای آخرین سپیده
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
7:50
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه