تصنیف شوشتری ساخته محمد بیگلری پور، 1374
از نور رخ جانانه ما شمع فلک پروانه ما
از مهری شد روشن کاشانه ما
شد سرشار از شادی پیمانه ما
شب به سر آمد ببین سحر آمده جلوه کنان
بلبل دلشده سوی گل آمده در بستان
باغ ایمان به شب ظفر
شد گل افشان ز دم سحر
شد تابان خورشید با نور امید
شام محنت شد روز
روشنی شد پیروز
تا گل آمد به چمن بلبل آمد به سخن
ای هزار نغمه سرا کن به گلشن شور و نوا
رسته ای از دام و قفس
گشته ای آزاد و رها
بر لب گل خنده نگر
هین بیا بر بام شرر
پرچم گلگون ظفر
چون به سر شد دور خزان
نغمه کن ای مرغ سحر
از نور رخ جانانه ما شمع فلک پروانه ما
از مهری شد روشن کاشانه ما
شد سرشار از شادی پیمانه ما
شب به سر آمد ببین سحر آمده جلوه کنان
بلبل دلشده سوی گل آمده در بستان
باغ ایمان به شب ظفر
شد گل افشان ز دم سحر
شد تابان خورشید با نور امید
شام محنت شد روز
روشنی شد پیروز
تا گل آمد به چمن بلبل آمد به سخن
ای هزار نغمه سرا کن به گلشن شور و نوا
رسته ای از دام و قفس
گشته ای آزاد و رها
بر لب گل خنده نگر
هین بیا بر بام شرر
پرچم گلگون ظفر
چون به سر شد دور خزان
نغمه کن ای مرغ سحر
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه