تصنیفی با صدای عبدالرسول کارگشا و شعری از مشفق کاشانی (عباس کیمنش) و جامی با آهنگسازی حسینبالا فرهادپورشیرازی ضبط شده در سال 1375
به ساغر ازلی باده از سبوی تو کردم
به بزم هستی مستی به های و هوی تو کردم
سفر به بال نسیم سحر به بوی تو کردم
مشفق کاشانی
به کعبه رفتم و ز آنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم
جامی
رها ز خویشتن خود ره جحاز گرفتم
نشان گمشده دل را ز هر که باز گرفتم
کمان آب کشیدم کمند راز گرفتم
مشفق کاشانی
چو حلقه در کعبه به صد نیاز گرفتم
دعای حلقه گیسوی مشک بوی تو کردم
جامی
دل شکسته من در میان جمع پریشان
نبود با من و سرگشته بود از غم هجران
در آستان خیال تو جاک کرده گریبان
مشفق کاشانی
به موقع عرفات ایستاده خلق دعاخوان
من از دعا لب خود بسته، گفتگوی تو کردم
جامی
به ساغر ازلی باده از سبوی تو کردم
به بزم هستی مستی به های و هوی تو کردم
سفر به بال نسیم سحر به بوی تو کردم
مشفق کاشانی
به کعبه رفتم و ز آنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم
جامی
رها ز خویشتن خود ره جحاز گرفتم
نشان گمشده دل را ز هر که باز گرفتم
کمان آب کشیدم کمند راز گرفتم
مشفق کاشانی
چو حلقه در کعبه به صد نیاز گرفتم
دعای حلقه گیسوی مشک بوی تو کردم
جامی
دل شکسته من در میان جمع پریشان
نبود با من و سرگشته بود از غم هجران
در آستان خیال تو جاک کرده گریبان
مشفق کاشانی
به موقع عرفات ایستاده خلق دعاخوان
من از دعا لب خود بسته، گفتگوی تو کردم
جامی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:06
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه