ترانه ی کردی در مدح پیامبر اسلام
لو روژه ورو یشتوه تو راوه دلی من
هرچند دگرم بی سر وشون ماوه دلی من
آخوم به چه شاخیمکوه گیر ساوه دلی من
یل خو به چه داخیکو سوتاوه دلی من
بو چی نه رژه سیلی سروش و کووچون و کوواران
بوچی وکوو یعقوب نبم شهره ی شاران
لوو یوسفه پرسیومه له بیگانه و یاران
هرگیز نیه سوراغی که هیچ له خو دلی من
اوسینه له غش خالیه بی رقوو کینه
او خادمی شرعی نبویو و میلت و دینه
معلوم چووه بو حزمتی سالاری مدینه
و مزانی که فوتاوآنا فوتاوه دلی من
از آن روز که دلم از من جدا شده است
هر چند در پی اش میگردم اثری از آن نمییابم
دلم در شاخه کدام درخت گرفتار شده است
یا به کدام داغ سوخته است
چرا اشکهایم چون سیل جاری نباشد
چرا مانند یعقوب مشهور عالم نشوم
برای یافتن یوسف خویش از بیگانه و آشنا سوال کردهام
هیچ سراغی از دل خویش نمییابم
سینهاش از هر کینه و غل و غش پاک است
دل من خادم شرع نبوی و دین خداست
پس معلوم است که دل من به حضور سالار مدینه رفته است.
لو روژه ورو یشتوه تو راوه دلی من
هرچند دگرم بی سر وشون ماوه دلی من
آخوم به چه شاخیمکوه گیر ساوه دلی من
یل خو به چه داخیکو سوتاوه دلی من
بو چی نه رژه سیلی سروش و کووچون و کوواران
بوچی وکوو یعقوب نبم شهره ی شاران
لوو یوسفه پرسیومه له بیگانه و یاران
هرگیز نیه سوراغی که هیچ له خو دلی من
اوسینه له غش خالیه بی رقوو کینه
او خادمی شرعی نبویو و میلت و دینه
معلوم چووه بو حزمتی سالاری مدینه
و مزانی که فوتاوآنا فوتاوه دلی من
از آن روز که دلم از من جدا شده است
هر چند در پی اش میگردم اثری از آن نمییابم
دلم در شاخه کدام درخت گرفتار شده است
یا به کدام داغ سوخته است
چرا اشکهایم چون سیل جاری نباشد
چرا مانند یعقوب مشهور عالم نشوم
برای یافتن یوسف خویش از بیگانه و آشنا سوال کردهام
هیچ سراغی از دل خویش نمییابم
سینهاش از هر کینه و غل و غش پاک است
دل من خادم شرع نبوی و دین خداست
پس معلوم است که دل من به حضور سالار مدینه رفته است.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:46
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه