ترانه ی پاپ
یکی تو آینه خودشو به جای من جا می زنه
نمی شناسه منو ولی بهم می گه خود منه
مث یه رویای قشنگ گاهی می آد تو خواب من
می شینه مثل واژه ها تو دفتر و کتاب من
من نمی خوام ببینمش اما همیشه با منه
به جای من غزل می گه، به جای من داد می زنه
دیگه ازش خسته شدم، هرجا می رم باهام می آد
می خوام ازش فرار کنم، دنبال رد پام می آد
دلم می خواد بهش بگم برداره دست از سر من
مثل یه سایه اینقده نگرده دور و بر من
کاشکی بتونم یه جوری از آینه بیرون بیام
یا بشکنم آینه رو یا باشم اونجور که می خوام
یکی تو آینه خودشو به جای من جا می زنه
نمی شناسه منو ولی بهم می گه خود منه
مث یه رویای قشنگ گاهی می آد تو خواب من
می شینه مثل واژه ها تو دفتر و کتاب من
من نمی خوام ببینمش اما همیشه با منه
به جای من غزل می گه، به جای من داد می زنه
دیگه ازش خسته شدم، هرجا می رم باهام می آد
می خوام ازش فرار کنم، دنبال رد پام می آد
دلم می خواد بهش بگم برداره دست از سر من
مثل یه سایه اینقده نگرده دور و بر من
کاشکی بتونم یه جوری از آینه بیرون بیام
یا بشکنم آینه رو یا باشم اونجور که می خوام
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه