ترانه ی آذری در وصف بهشت
بیر ناغیل سؤیله ییر آغ بیرچک ننه م
دادیندان- دوزوندان، دویا بیلمیرد م
باغیندا آخیشیر سلسبیل، زمزم
سووشور چؤلوندن: اولدوز کاروانی!!
دانیشیر ملک دن، بال لی پیناردان،
نیشان یوخدور اوردا، شاختادان، قاردان
دانیشیر آغ بیر چک ننه م باهاردان
بیر یازدان دئیر کی یوخدور خزانی!
قالانیب «شب چره» کورسونون اوسته:
قوروموش توت، انجیر، گیرده کانف پوسته...
دنییر: هر ایسته یی تانریدان ایسته
تو کنمز هئچ زامان اونون احسانی!
ناغیلیندا آخیر گوموش چشمه لر
بولبوللر اوخویور شیرن نغمه لر
چینارلار، سؤیودلر سالیر کؤلگه لر
نرگیز گولو» دوتوب قشدا دونیایی
مادربزرگ سالخورده و گیس سفیدم قصه ای میگوید
از طعم و لذت و دلنشینی آن، سیر نمیشوم
در باغ این قصه سلسبیل و زمزم جاریست
و از دشت و بیابانش کاروان ستاره در حرکت است!
از ملائک و چشمه (پینار) های عسلین میگوید
آنجا در قصه ی مادربزرگ نشانی از سرما و برف نیست
مادربزرگ سالخورده ام، از بهار میگوید
از بهاری حرف میزند که هرگز خزان ندارد!
روی «کرسی» انباشته از شب چره است
توت خشک، انجیر، گردو، پسته
میگوید: هرچه میخواهی از خدا بخواه
چرا که نعمت و احسان او خدا تمام شدنی نیست
در قصهاش چشمه های سیمین جاریست
آنجا در قصه بلبلان نغمههای شیرین سر دادهاند
درختان «چنار» و «بید» میوه میدهند!
و دنیا در چله زمستان پر از گل نرگس شده است.
بیر ناغیل سؤیله ییر آغ بیرچک ننه م
دادیندان- دوزوندان، دویا بیلمیرد م
باغیندا آخیشیر سلسبیل، زمزم
سووشور چؤلوندن: اولدوز کاروانی!!
دانیشیر ملک دن، بال لی پیناردان،
نیشان یوخدور اوردا، شاختادان، قاردان
دانیشیر آغ بیر چک ننه م باهاردان
بیر یازدان دئیر کی یوخدور خزانی!
قالانیب «شب چره» کورسونون اوسته:
قوروموش توت، انجیر، گیرده کانف پوسته...
دنییر: هر ایسته یی تانریدان ایسته
تو کنمز هئچ زامان اونون احسانی!
ناغیلیندا آخیر گوموش چشمه لر
بولبوللر اوخویور شیرن نغمه لر
چینارلار، سؤیودلر سالیر کؤلگه لر
نرگیز گولو» دوتوب قشدا دونیایی
مادربزرگ سالخورده و گیس سفیدم قصه ای میگوید
از طعم و لذت و دلنشینی آن، سیر نمیشوم
در باغ این قصه سلسبیل و زمزم جاریست
و از دشت و بیابانش کاروان ستاره در حرکت است!
از ملائک و چشمه (پینار) های عسلین میگوید
آنجا در قصه ی مادربزرگ نشانی از سرما و برف نیست
مادربزرگ سالخورده ام، از بهار میگوید
از بهاری حرف میزند که هرگز خزان ندارد!
روی «کرسی» انباشته از شب چره است
توت خشک، انجیر، گردو، پسته
میگوید: هرچه میخواهی از خدا بخواه
چرا که نعمت و احسان او خدا تمام شدنی نیست
در قصهاش چشمه های سیمین جاریست
آنجا در قصه بلبلان نغمههای شیرین سر دادهاند
درختان «چنار» و «بید» میوه میدهند!
و دنیا در چله زمستان پر از گل نرگس شده است.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:54
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه