تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
کَی بُوَد یارب طواف کعبه و زمزم کنم
بعد ازان رو در مزار سیّد عالم کنم
دل از کفم بـرون شد آن شوخ بی وفا را
جان تیر غمزه اوست از دست برده ما را
در کوچه محبت از نقد جان گذشتیم
آخر تلطفی کن احــوال این گدا را
در محبس مغانـم ساقی بیار جامی
با یاد روی جانان مطرب بگو نوا را
اسرار عاشقان را از زاهدان مجوئید
از آشنا بپرسید احوال آشنا را
آئـینه جمالت مطلب نمای جان است
بنمای تا که چشمم بیند در او خدا را
در کیش خوب رویان رسم است بی وفایی
مأمول کی توان کرد از خوب رو وفا را
خالص به عشق خوبان باید بلا کشـیدن
نشنیده و ندیده کس عشق بی بلا را
کَی بُوَد یارب طواف کعبه و زمزم کنم
بعد ازان رو در مزار سیّد عالم کنم
دل از کفم بـرون شد آن شوخ بی وفا را
جان تیر غمزه اوست از دست برده ما را
در کوچه محبت از نقد جان گذشتیم
آخر تلطفی کن احــوال این گدا را
در محبس مغانـم ساقی بیار جامی
با یاد روی جانان مطرب بگو نوا را
اسرار عاشقان را از زاهدان مجوئید
از آشنا بپرسید احوال آشنا را
آئـینه جمالت مطلب نمای جان است
بنمای تا که چشمم بیند در او خدا را
در کیش خوب رویان رسم است بی وفایی
مأمول کی توان کرد از خوب رو وفا را
خالص به عشق خوبان باید بلا کشـیدن
نشنیده و ندیده کس عشق بی بلا را
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه