تصنیف افشاری ساخته محمدجلیل عندلیبی سال 1364
آب حیات است خاک کوی محمد
غیرت مهر است ماه روی محمد
مجمع دلهای خلق هر دو جهان است
حلقه ای از زلف مشک بوی محمد
عقده شود در گلوی گل نفس صبح
گر که زند دم ز رنگ و بوی محمد
حسن ازل نهان به پرده ی غیب است
گشت عیان از رخ نکوی محمد
پیر خرد شد ز دست تا که بنوشی
روز ازل ساغر از سبوی محمد
جذبه گرت آرزوی طلعت غیب است
از همه باز آ نگر به سوی محمد
آب حیات است خاک کوی محمد
غیرت مهر است ماه روی محمد
مجمع دلهای خلق هر دو جهان است
حلقه ای از زلف مشک بوی محمد
عقده شود در گلوی گل نفس صبح
گر که زند دم ز رنگ و بوی محمد
حسن ازل نهان به پرده ی غیب است
گشت عیان از رخ نکوی محمد
پیر خرد شد ز دست تا که بنوشی
روز ازل ساغر از سبوی محمد
جذبه گرت آرزوی طلعت غیب است
از همه باز آ نگر به سوی محمد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه