تصنیف بیات اصفهان ساخته مهرداد دلنوازی سال 1364
هر شب من سودایی از سوزن مژگانها
در رشته کشتم گوهر از لولو مرجانها
چون لاله جگرخونم از داغ شقایقها
کز جور خزان گشتم پرپر به گلستانها
بس سر نگون گردید بر ساحت گلشنها
بس نخل ز پا افتاد بر دامن بستانها
بس نادره کارانی این دور زمان پرور
کز همتشان خوانند افسانه به دورانها
پیمانه کشان بستند عهدی ز ازل با دوست
کردند به کوی عشق جان بر سر پیمانها
تا لطف خدا یار است از خصم نیاندیشیم
چون قدرت او بیش است از حیلت شیطانها
هر شب من سودایی از سوزن مژگانها
در رشته کشتم گوهر از لولو مرجانها
چون لاله جگرخونم از داغ شقایقها
کز جور خزان گشتم پرپر به گلستانها
بس سر نگون گردید بر ساحت گلشنها
بس نخل ز پا افتاد بر دامن بستانها
بس نادره کارانی این دور زمان پرور
کز همتشان خوانند افسانه به دورانها
پیمانه کشان بستند عهدی ز ازل با دوست
کردند به کوی عشق جان بر سر پیمانها
تا لطف خدا یار است از خصم نیاندیشیم
چون قدرت او بیش است از حیلت شیطانها
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:35
-
3:37
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه