اثری با آهنگسازی و نوازندگی کیخسرو، تهمورث و سهراب پورناظری با صدای علیرضا قربانی
تنبور: کیخسرو پورناظری، تهمورث پورناظری، سهراب پورناظری، پوریا پورناظری، ندا خاکی، کاوه گرایلی، سحر افشار، خورشید دادبه، نیکناز میرقلمی، علیرضا جوادی، چنگ: امی ویل کینز، کنترباس: آروین، بندیر: تهمورث پورناظری، دف: حسین رضایی نیا، تهمورث پورناظری، واتردرام، بینز، باران، کی ک، کوزه: شهاب پارنج، دووم دووم، کاخون: همایون نصیری
تنبور: کیخسرو پورناظری، تهمورث پورناظری، سهراب پورناظری، پوریا پورناظری، ندا خاکی، کاوه گرایلی، سحر افشار، خورشید دادبه، نیکناز میرقلمی، علیرضا جوادی، چنگ: امی ویل کینز، کنترباس: آروین، بندیر: تهمورث پورناظری، دف: حسین رضایی نیا، تهمورث پورناظری، واتردرام، بینز، باران، کی ک، کوزه: شهاب پارنج، دووم دووم، کاخون: همایون نصیری
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
۲:۵۰
-
۷:۴۶آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من خواهم كه شب تاری شود پنهان بیایم پیش تو از روی تو روشن شود شب پیش رهبانان من دریای چشمم یك نفس خالی مباد از گوهرت خالی مبادا یك زمان لعل خوشت از كان من عشق تو را من كیستم از اشك خون ساقیستم سغراق می چشمان من عصار می مژگان من ز اشكم شرابت آورم وز دل كبابت آورم این است تر و خشك من پیدا بود امكان من در سر به چشمم چشم تو گوید به وقت خشم تو پنهان حدیثی كو شود از آتش پنهان من با این همه كو قند تو كو عهد و كو سوگند تو چون بوریا بر می شكن ای یار خوش پیمان من گفتم چو خواهی رنج من آن رنج باشد گنج من من بوهریره آمدم رنج و غمت انبان من پس دست در انبان كنم خواهنده را سلطان كنم مر بدر را بدره دهم چون بدر شد مهمان من مولوی
-
۳:۳۸تكنوازی تنبور سهراب پورناظری
-
۶:۵۹آهنگساز: سهراب پورناظری ما را به جز خیالت فكری دگر نباشد در هیچ سر خیالی زین خوبتر نباشد كی شبروان كویت آرند ره به سویت عكسی ز شمع رویت تا راهبر نباشد ما با خیال رویت منزل در آب دیده كردیم تا كسی را بر ما گذر نباشد در كوی عشق جان را باشد خطر اگر چه جایی كه عشق باشد آنجا خطر نباشد سلمان ساوجی
-
۳:۰۰تنبور: كیخسرو پورناظری
-
۳:۳۸ساخته كیخسرو پورناظری
-
۲:۲۱تهمورث پورناظری
-
۹:۱۷بیا تا عاشقی از سر بگیریم جهان خاك را در زر بگیریم بیا تا نوبهار عشق باشیم نسیم از مشك و از عنبر بگیریم زمین و كوه و دشت و باغ و جان را همه در حله اخضر بگیریم در دل ره بردهاند ایشان به دلبر ز دل ما هم ره دلبر بگیریم مسلمانی بیاموزیم از وی اگر آن طره كافر بگیریم كمینه چشمهاش چشمی است روشن كه ما از نور او صد فر بگیریم
-
۳:۱۸تنبور: سهراب پورناظری
-
۷:۴۲این نیم شبان كیست چو مهتاب رسیده پیغامبر عشق است ز محراب رسیده آورده یكی مشعله آتش زده در خواب از حضرت شاهنشه بیخواب رسیده این كیست چنین غلغله در شهر فكنده بر خرمن درویش چو سیلاب رسیده این كیست بگویید كه در شهر جز او نیست شاهی به در خانه بواب رسیده این كیست چنین خوان كرم باز گشاده خندان جهت دعوت اصحاب رسیده دلها همه لرزان شده جانها همه بیصبر یك شمه از آن لرزه به سیماب رسیده آن نرمی و آن لطف كه با بنده كند او زان نرمی و زان لطف به سنجاب رسیده زان ناله و زان اشك كه خشك و تر عشق است یك نغمه تر نیز به دولاب رسیده یك دسته كلید است به زیر بغل عشق از بهر گشاییدن ابواب رسیده
-
۹:۳۲بيا تا عاشقي از سر بگيريم جهان خاك را در زر بگيريمبيا تا نو بهار عشق باشيم نسيم از مشك و از عنبر بگيريمزمين و كوه و دشت باغ جان را همه در قله ي اخضر بگيريمزمين و كوه و دشت و باغ جان را همه در قله ي اخضر بگيريمز دل ره برده ام پيش آن به دلبر ز دل ما هم ره دلبر بگيريممسلماني بياموزيم از وي اگر آن طره ي كافر بگيريمبيا تا عاشقي از سر بگيريم جهان خاك را در زر بگيريممسلماني بياموزيم از وي اگر آن طره ي كافر بگيريمكمينه چشمه اش چشمي است روشن كمينه چشمه اش چشمي است روشنكه ما از نور او صد پر بگيريمبيا تا عاشقي از سر بگيريم جهان خاك را در زر بگيريم
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان