تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
کسی برهم می زند هردم پرده های دل بی نوایم
سکوتم را بشکند گاهی، در خیال شب گریه هایم
در این تنهایی دلم گاهی می کشاندم از ره به بیراه
قسم بر شب در سکوت و تب می روم به هوای تو ای ماه
ای نگاه تو آرامش دل، من چو موجم و تو همچو ساحل
سر به شانه ی تو می سپارم، لحظه لحظه تو را بی قرارم
ای ترنم بودن، سایه سار سرودن خسته از نفس روزگارم
با طراوت باران، با طنین هزاران، نقش یاد تو را می نگارم
غمی بر جان دارم از هجران، کی فراق تو را طاقت آرم
مرا دادی شور آزادی، از چه رو به قفس تکیه دارم
دل تنگم خواند و پرپر زد، تا خیال رهایی از این چاه
قسم بر شب، در سکوت و تب، می روم به هوای تو ای ماه
کسی برهم می زند هردم پرده های دل بی نوایم
سکوتم را بشکند گاهی، در خیال شب گریه هایم
در این تنهایی دلم گاهی می کشاندم از ره به بیراه
قسم بر شب در سکوت و تب می روم به هوای تو ای ماه
ای نگاه تو آرامش دل، من چو موجم و تو همچو ساحل
سر به شانه ی تو می سپارم، لحظه لحظه تو را بی قرارم
ای ترنم بودن، سایه سار سرودن خسته از نفس روزگارم
با طراوت باران، با طنین هزاران، نقش یاد تو را می نگارم
غمی بر جان دارم از هجران، کی فراق تو را طاقت آرم
مرا دادی شور آزادی، از چه رو به قفس تکیه دارم
دل تنگم خواند و پرپر زد، تا خیال رهایی از این چاه
قسم بر شب، در سکوت و تب، می روم به هوای تو ای ماه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه